نیمرخ
  • گزارش
  • روایت
  • گفت‌وگو
  • تحلیل و ترجمه
  • چندرسانه‌ای
    • ویدیو
    • عکس
    • پادکست
  • بیشتر
    • زنان و مهاجرت
    • روایت‌رنگین‌کمانی‌ها​
    • صلح و امنیت
    • ترجمه
    • فرهنگ و هنر
    • نخستین‌ها
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
حمایت مالی
نیمرخ

کابل شهر ممنوعه‌­ی زنان؛ وقتی راضیه مجبور شد با لباس مردانه پل‌سرخ برود

  • صنوبر
  • 30 دلو 1402
09

«برای دریافت پول می­خواستم به بانک بروم. وقتی به تاکسی‌ران که از آشنایان ما بود، تماس گرفتم گفت، نمی‌تواند کمکم کند. او گفت، دیروز زن جوانی را می‌خواستم تا شار [اسم محله­‌ای شهر در کابل] برسانم، طالبان ما را ایستاده نموده و لت‌وکوب کردند. از آن زمان به بعد دیگر زنان بدون محرم را در تاکسی‌ام سوار نمی‌کنم. از شنیدن این حرف ناراحت شدم، زیرا از طرفی تنها بودم و مجبور بودم برای خرید ضروریات خانه بیرون بروم اما در حقیقت در اعتراض به ممنوعیت گشت‌وگذار زنان بدون محرم در شهر من با لباس مردانه به هدف دادخواهی برای زنانی که تنها اند و مانند من مجبور، از خانه بیرون شدم.»

این روایت یک بخش از داستان زندگی خبرنگار افغانستانی است که زیر سلطه‌­ی طالبان در افغانستان تجربه نموده است. راضیه موسوی ۳۰ ساله و دانش‌آموخته‌ی حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه بلخ در خانوادۀ افغانستانی در ایران متولد شد و پس از سقوط رژیم سابق طالبان به افغانستان و بلخ برگشت. در کشورش ادامه تحصیل داد و هم‌زمان با فراگیری حقوق وعلوم سیاسی در دانشگاه بلخ با رسانه‌های محلی این ولایت و بی‌بی‌سی مدیا اکشن کار می­کرد. هنگام سلطه­‌ی دوباره‌­ی طالبان بر افغانستان راضیه موسوی با خواهرش در هندوستان به‌سر می‌بردند. او و صدها افغانستانی دیگر به دلیل متوقف شدن پروازها به افغانستان در هندوستان گیر ماندند.

راضیه میان دو دلی برای برگشت به افغانستان و گریز به کشورهای مهاجر ‌پذیر، برگشتن به افغانستان را انتخاب کرد. «تمام تلاشم برای برگشت به افغانستان بود. نمی‌­توانستم دست‌آوردهای چندین ساله خود و خانواده و مردمم را در افغانستان بگذارم و به این تصور بودم که طالبان تغییر کرده‌اند.»

راضیه پس از سه ماه تلاش و دیدارهای مکرر با سفارت افغانستان در هند و وزارت داخله این کشور و راه‌ اندازی تظاهرات و گردهمآیی‌های اعتراضی موفق شد راهی برای برگشت شهروندان گیرمانده­ی افغانستان در هند، پیدا کند و سرانجام از طریق ترانزیت به ایران و سپس به افغانستان زیر سلطه طالبان برگشت.

او می­گوید: «آمدن طالبان تأثیر مخربی بر زندگی من گذاشت. از یک زن مستقل به یک زن منزوی و مضطرب تبدیل شدم.»

او تنها دو شب درخانه‌اش در شهر مزارشریف ماند و بنابر مشکلات شخصی خانوادگی تصمیم گرفت شهرش را ترک کند. از ایست‌های بازرسی طالبان با دلهره و هراس ناشی از پرسش‌ها برای داشتن «محرم» عبور کرد و در کابل زندگی مخفیانه را در تنهایی  و دور از اقارب و آشنایانش شروع کرد.

راضیه تا جنوری ۲۰۲۲ در کابل دوام آورد. دراین مدت در بحث‌ها و گفت‌وگوهای رسانه‌‌ای در برابر سیاست‌های طالبان اعتراض نموده و عملکرد آنان را در قبال زنان و مردم افغانستان  را به چالش می­‌کشید. تا این‌که فرمان محدودکننده­‌ی طالبان مبنی بر گشت‌وگذار زنان بدون محرم در شهر و سفر به مناطق دیگر تشدید یافت و مأموران امر به معروف و نهی از منکر طالبان در خیابان‌های کابل رانندگان خطوط مسافربری‌ شهری را از انتقال زنان بدون محرم و شنیدن موسیقی منع کرد.

راضیه موسوی که خود مسئول تأمین مایحتاج و تهیه تمام مصارف زندگی‌اش بود در اعتراض به این فرمان طالبان دست به اعتراض «تک‌نفره»­ زد. او هنگامی که می­خواست برای گرفتن پول به بانک برود به یک تاکسی‌ران از آشنایانش تماس گرفت. اما او از کمک کردن به راضیه معذرت خواست. زیرا یک روز قبل به دلیل انتقال یک زن بدون محرم در تاکسی‌اش مورد لت‌وکوب طالبان قرار گرفته بود. راضیه وقتی هیچ راه دیگری برای بیرون رفتن از خانه نیافت، لباس‌های مردانه­ را از همسایه‌اش گرفت و در یک حرکت اعتراضی همراه با یک دوست خود به محله‌ی پل‌سرخ کابل رفت.

او وقتی در شهر قدم می‌زد، هیچ کسی نتوانست او را بشناسد که زن است یا مرد. با لباس سفید، کرمچ و کلاه فولادی‌رنگ مردانه شانه به شانه­‌ی دوستش ضروریات مورد نظرش را از شهر خریداری کرد و با پلاکارت اعتراضی در دستش نوشت که «من خود محرم خود هستم.»

راضیه را با لباس مردانه هیچ کسی در شهر نشناخت. ولی بازتاب تصاویر و اعتراض تک‌نفره­‌ی او در رسانه‌ها و فضای مجازی با واکنش‌های تند و منفی مردم روبه‌رو شد و اکثر این افراد به این باور بودند که او «کیس‌سازی» می­‌کند. اما به قول خودش هیچ کسی ناگزیری او را درک نکرد.

همچنان بخوانید

بُغضِ چهار ساله

نوشتن؛ گونه‌ای از مقاومت در برابر فراموشی است

سقوط کابل و خاموشی صدای زنان

بعد از آن ماجرا استخبارات طالبان در پی یافتن زنی گم‌نامی شدند که با لباس مردانه در پل‌سرخ اعتراض کرده بود. این طوری، راضیه ناچار شد از کشور خارج شود و در جنوری ۲۰۲۲ به پاکستان رفت.

عبور از مرز و مخفی شدن از دید طالبان آرامش را از او سلب نمود و دشواری‌های مهاجرت در پاکستان نیز دامن او را گرفت.

«برای زندگی کردن در یک اتاق که تنها یک تشناب داشت، ۴۸ هزار  کلدار ماهانه کرایه می­‌پرداختم. در طی یک اتفاق پاسپورتم را گم کردم و با بیش از ده‌ها بار مراجعه به سفارت افغانستان در پاکستان نتوانستم دوباره پاسپورت بگیرم.»

 راضیه پس از ۱۸ ماه تقلا در پاکستان توانست از این کشور خارج شود و در کشوری دیگر زندگی را از نو شروع کند. او با ستایش از ایستادگی‌های دوساله‌ی زنان علیه طالبان در افغانستان می­‌گوید که هر حرکت اعتراضی زنان حتی در محیط‌های سربسته و خانه‌های شان هم اگر برگزار ­شود، انقلابی علیه طالبان شمرده می­شود.

«در شرایط فعلی هستند خانواده‌هایی که بدتر از طالبان با زنان و دختران شان برخورد و رفتار می‌نمایند. اما زنان افغانستان هم‌چنان در برابر طالبان و سیاست‌های زن‌ستیزانه‌ی آن‌ها ایستادگی می‌کنند. به‌یاد داشته باشیم که این صدای اعتراض ما زنان بود که طالبان تاکنون از سوی سازمان ملل متحد و کشورهای جهان به رسمیت شناخته نشدند. می‌خواهم یک خسته نباشید به زنان مبارز افغانستان بگویم و تا تحقق تمام خواست‌ها و مطالبات‌مان ایستادگی خواهیم کرد.»

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: پلسرخحقوق بشرخشونت طالبان با زنانروایت زنانکابل
به دیگران بفرستید
Share on facebook
Share on whatsapp
Share on telegram
Share on twitter
حمایت مالی
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
در افغانستان ازدواج برای زنان پناه و برای مردها سکس است
گفت‌وگو

در افغانستان ازدواج برای زنان پناه و برای مردها سکس است

7 حوت 1396

ویدا ساغری به دلیل مبارزات پیوسته اش، در زندگی شخصی و کاری خود تجارب یکسان دارد. دیدی از بالا به پایین، برخورد غیر عقده‌مندانه و راه حل یابی برای کاهش آسیب، باعث پیروزیی مبارزه او...

بیشتر بخوانید
«شب که ناپدری‌ام به من تجاوز کرد…»
روایت

«شب که ناپدری‌ام به من تجاوز کرد…»

26 ثور 1402

خودش را «گندم» معرفی می‌کند، خال‌کوبی ظریف روی گردنش، مو‌های که دخترانه‌ کوتاه شده است، دستانی نه چندان ظریف و ناخن‌های لاک خورده و لحن خاص حرف زدنش همگی نشان می‌دهند او زن است که در کالبد یک مرد به دنیا آمده...

بیشتر بخوانید
تجربه‌ی دردناک نخستین سکس
روایت

تجربه‌ی دردناک نخستین سکس

27 میزان 1399

نویسنده: آژفنداک محفل نکاحم بود و از خوشی در لباس نمی‌گنجیدم. همه چیز درست و ‌عادی بود و قرار بود یک زندگی عالی داشته باشیم. من به او خیلی عزیز بودم و همین‌طوری او به...

بیشتر بخوانید

فراخوان همکاری؛
رسانه نیمرخ بستر برای روایت زندگی، چالش‌ها و مبارزات زنان و جامعه +LGBTQ است.
ما به دنبال مطالب هستیم که بازتاب‌دهنده واقعیت‌های تلخ، امیدها و جریان‌های مقاومت و مبارزات آزدی‌بخش شما از زندگی تحت حاکمیت طالبان باشد.
نوشته‌ها و آثار خود را در قالب متن، صدا، تصویر و ویدیو برای ما ارسال کنید. ارسال مطالب

  • درباره ما
  • تماس باما
  • حمایت مالی
Menu
  • درباره ما
  • تماس باما
  • حمایت مالی
Facebook Youtube Instagram Telegram

۲۰۲۴ نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • روایت
  • گفت‌وگو
  • تحلیل و ترجمه
  • چندرسانه‌ای
    • ویدیو
    • عکس
    • پادکست
  • بیشتر
    • زنان و مهاجرت
    • روایت‌رنگین‌کمانی‌ها​
    • صلح و امنیت
    • ترجمه
    • فرهنگ و هنر
    • نخستین‌ها
EN