نیمرخ
  • گزارش
  • روایت
  • گفت‌وگو
  • تحلیل و ترجمه
  • چندرسانه‌ای
    • ویدیو
    • عکس
    • پادکست
  • بیشتر
    • زنان و مهاجرت
    • روایت‌رنگین‌کمانی‌ها​
    • صلح و امنیت
    • ترجمه
    • فرهنگ و هنر
    • نخستین‌ها
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
حمایت مالی
نیمرخ

زن‌ستیزی طالبان سیاسی و بر محور منافع‌شان بنا شده است

  • امان میرزایی
  • 29 دلو 1403
فرح-مصطفوی

فرح‌ناز مصطفوی متولد شهر فیض‌آباد مرکز ولایت بدخشان است و از لیسهٔ مخفی فارغ‌التحصیل شده‌است. مکتب را در اوج جنگ‌های داخلی به پایان رسانده و دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی را در دانشگاه کاردان تمام نموده‌است. خانم مصطفوی مقطع کارشناسی ارشد را در دانشکدهٔ پنجاب (Panjab university) و کارشناسی ارشد علوم سیاسی را در دانشگاه طباطبایی تهران به پایان رسانده‌است. ایشان یکی از زنان مبارز در برابر طالبان و فعال حقوق زنان می‌باشد که هم‌اکنون در آلمان زندگی می‌کنند.

نیمرخ: سپاس از شما که مصاحبه را پذیرفتید و وقت‌تان را در اختیار ما قرار دادید. خانم مصطفوی با گذشت سه‌ونیم سال از آمدن طالبان، محدودیت‌ها بر زنان و دختران افغانستان هم‌چنان رو به افزایش است، شما با توجه به تجربۀ مبارزه در برابر طالبان و دفاع از حقوق زنان، منشأ زن‌ستیزی طالبان را در چه می‌بینید؟

فرحناز مصطفوی: این سوال را می‌شود دوگونه تحلیل کرد، اول: در نخست این‌گونه گمان برده می‌شد که ریشهٔ رفتار طالبان در فرهنگ روستایی افغانستان است، به مرور زمان اما این رفتار سیاسی شده و از این طریق فشار حداکثری هم‌سو با تولید ترس عمومی یک‌جا شد تا به‌عنوان ابزاری از قدرت این گروه استفاده گردد. با نگاهی به گذشتهٔ تاریخ افغانستان، آن‌گاه که نیروهای مذهبی دست به اتحاد علیه «امان‌الله‌خان» زدند، همین نیروهای مذهبی افراطی دیوبندی، آن‌سوی دیورند تحت رهبری «ملا حده» در مناطق سرحدی خیبرپشتون‌خواه بود. از سوی دیگر در طول تاریخ افغانستان تقابل میان دولت‌های مدرن و نیروهای سنتی ادامه داشته‌است، این نیروها بیشتر رابطه‌های بیرونی و یا به تعبیر دیگر پناهگاهی امن آن‌سوی مرزها داشتند و برای حفظ جان خود به آن‌سوی مرز می‌گریختند و به دشمنی و تبلیغ علیه دولت‌های به‌شدت متمرکز افغانستان ادامه می‌دادند.

عبور و مرور آسان از مرز و شمولیت در مدارس دینی پاکستان، باعث بیگانگی بیشتر و تغییرات در جامعهٔ افغانستان گردیده و فرزندان رشدیافتهٔ آنان در آن‌سوی مرزها نیز در فرهنگ و باورهای ارزشی مدرسه متوقف مانده و باعث افزایش ناامنی در افغانستان گردیدند. در زمان جنگ سرد، اوج تولید مدارس دینی خصوصاً در دورهٔ جنرال ضیاالحق را در پاکستان شاهد بودیم که هنوز گروه‌های تندرو در همین مدارس درس می‌خوانند و وابسته به همان ساختارهای قدیمی‌اند، از جمله سپاه صحابه که ساخته شده توسط سازمان جاسوسی پاکستان است. از سوی دیگر افغانستان نتوانست تا معضل حضور زنان در جامعه را غیر سیاسی نموده و به‌عنوان نیاز تعریف نماید. نفوذ بی‌حد نیروهای مذهبی بعد از حملهٔ شوروی و تبلیغات وسیع این نیروها از طریق مساجد باعث شد تا زنان به‌عنوان «ناموس» به محرک‌ترین ابزار جامعهٔ مردانهٔ افغانستان تبدیل شود و البته زنان نیز از انسان بودن تبدیل به ناموس مردان شدند. برداشت‌ها و تعریف‌های طالبان از حضور زنان گاهی رجعت به همان دوران جنگ سرد است که با استفاده از احساسات مردم افغانستان توانستند مردم را وادار به جنگ در مقابل دولت کمونیستی کنند.

تحلیل دوم:

بازگشت طالبان به قدرت بعد از دوحه و قراردادهای پنهان در آن‌جا که معمار اصلی آن «دونالدترامپ» بود، باعث ظهور دوبارهٔ طالبان با رفتار زن‌ستیزی بنیادین آنان گردید. حداکثر فشار علیه زنان و آپارتاید جنسیتی آنان ریشه در نمایش وفاداری طالبان قندهار به حفظ جنایت‌های «ملا عمر» دارد. با آن‌که باداران این گروه چون صدر اعظم سابق پاکستان «عمران خان» بارها کوشش کرد تا این رویهٔ طالبان را به ریشه‌های فرهنگی این کشور رجعت دهند ولی این خود به‌نوعی لاپوشانی واقعیت بود تا از این طریق شرم خروج آمریکا از افغانستان را عادی جلوه داده و از سوی دیگر طالبان را به‌عنوان نیروی حاکم عادی افغانستان نشان دهند. تداوم مبارزات زنان علیه طالبان و شکل‌گیری اختلاف شدید جهانی و اذهان عمومی در کشورهای غربی باعث شد تا طالبان در مقابل زنان سختگیری بیشتر نموده و حتی در مباحث داخلی خودشان زنان را تنها دشمنی که باعث گردیده جهان آنان را به‌رسمیت نشناسد، می‌دانند.

صدور حکم تعقیب علیه «ملاهبت‌الله» توسط دادگاه کیفری بین‌المللی باعث گردید تا واکنش طالبان در دشمنی علیه زنان بیشتر گردد. این حکم باعث شد تا طالبان کابل‌نشین دست به انتقاد از قندهار زده و آرام آرام خود را از ملاهبت‌الله جدا نشان دهند تا در صورت واکنش‌های جدی‌تر علیه این گروه، طالبان کابل‌نشین قابل پذیرش‌تر از طالبان قندهار به‌شمار بیایند و با آمدن تغییرات، در قدرت باقی بمانند.

در مجموع زن‌ستیزی طالبان قسمتی از هویت شکل‌دهندهٔ این گروه تروریستی بوده که تغییرات تاریخی تا امروز را در افغانستان در نظر نگرفته و از این ستیز برای خودشان پذیرش سیاسی در سطح روستاهای افغانستان ساخته‌اند و البته باید دقت نمود که این بحث فرهنگ روستایی را نباید بر سرتاسر افغانستان تسری داد، افغانستان کشوری تک فرهنگی و صاحب تجربهٔ دولت ملت نیست. از سوی دیگر، توجه این گروه برای پذیرش نیروهای تندروی خارجی چون عرب‌ها، پاکستانی‌ها و کشورهای دیگر بدین دلیل می‌تواند باشد که از این طریق، دسترسی به نیروهای جنگی و پول داشته باشند. کشورهای عربی نیز برای نجات از نیروهای تندرو چون القاعده، طالبان را فرصتی برای تولید خانهٔ امن برای خودشان ساخته و قشر علاقمند به جهاد را برای طالبان می‌فرستند تا در کشورهای خودشان باعث ناامنی نشوند. از این‌رو، زن‌ستیزی طالبان کاملاً سیاسی و بر محور منافع این گروه معطوف است تا واقعیت دینی یا اجتماعی افغانستان یا هر کشور اسلامی دیگر.

نیمرخ: لطفاً تحلیلی جزئی از خواسته‌های زنان معترض افغانستان به ما بدهید و بگویید، خواسته‌های زنان از طالبان چیست که تا به حال اهرم‌های فشار جامعه جهانی در مورد حقوق زنان تأثیرگذار نبوده‌است؟

فرحناز مصطفوی: زنان افغانستان خواستار شمولیت کامل در تمام ابعاد زندگی اجتماعی افغانستان هستند و شعار نخستین (نان، کار و آزادی) بدون هیچ تغییری پای برجاست. این شعار مشخص می‌کند که زنان معترض چه می‌خواهند. شراکت کامل در سیاست، اجتماع و کار بر اساس انتخاب زنان، نه فرمایش از بالا به پایین باشد نه به هر بهانهٔ دیگر. خواست زنان از طالبان محدود به حق تعلیم بالاتر از صنف شش یا دانشگاه نبوده و نیست، بلکه شراکت کامل در تمام امور، بدون هیچ حد و مرزی و جز این خواسته‌ها چیزی را برنمی‌تابند و اگر تعدادی برای حق تحصیل یا مکتب می‌خواهند تغییری در خواست زنان بیاورند، چیزی برخواسته از انتخاب آنان است و ربطی به ما ندارد.

اهرم فشار در مقابل طالبان وجود نداشت و زنان افغانستان تا امروز به تنهایی مبارزه می‌کنند و هیچ سازمان منسجم پشت زنان ایستاد نشده‌است. آپارتاید جنسیتی مسأله‌ای جدی است که مطرح شده از طرف زنان مبارز افغانستان بود. بالاخره باعث گردید حداقل حکم تعقب رهبری این گروه از طرف دادگاه کیفری بین‌المللی صادر گردد. بعد از صدور این حکم نیز هنوز سازمان‌های بین‌المللی چون یوناما و مضحک‌تر از همه بخش زنان ملل متحد UNWOMEN  در افغانستان فعال است و در مقابل جنایت‌های طالب ساکت بوده و حتی در امور سیاست خارجی برای این گروه مشوره می‌دهد.

 

نیمرخ: اشاره کردید به وضعیت مبارزات زنان، به‌نظر شما زنان به پختگی و آگاهی سیاسی مورد نیاز برای راه‌اندازی یک جنبش سیاسی تأثیرگذار و دوام‌دار رسیده‌اند و راهکار زنان برای تأمین حقوق‌شان چه می‌تواند باشد؟

فرحناز مصطفوی: این سؤال نیازمند مقایسه است تا بتوان فهمید پختگی به نسبت کدام گروه مصروف مبارزه! که در این مقایسه ناگذیر باید از تشکلات مردانه استفاده نمود. در این مقایسه مبارزهٔ زنان تا امروز نسبت به مردان منظم‌تر، به‌دور از معاملات پشت پرده، روشن و مشخص برای طلب حق بوده‌است. این حق‌خواهی هرگز چشم‌داشت معامله با کسی یا در خدمت دیگری بودن نبوده‌است. جنبش‌های زنان از صلابت بومی افغانستان برخوردار بوده و در این راه هدف نخست‌شان اتکا نکردن به دیگران بوده‌است. پس می‌توان گفت در ناپختگی و نحلهٔ اول شکل‌گیری بهتر از دیگران عمل کرده‌اند.

تعدد گروه‌های مبارز به معنای مخالفت میان این گروه‌ها نیست، جمع شدن بر محور هدف مشخص بین زنان بسیار سهل بوده و این تجربه را داشته‌ایم که در شکل‌دهی جنبش متحد در میان زنان بسیار سهل و قابل دسترس هستند تا در فردای افغانستان از طریق مدنی و قانونی شمولیت زنان را به‌دست آورند. البته تأکید می‌کنم که دیگر افغانستان چون همیشهٔ تاریخ بدون زنان نمی‌تواند دست به دولت‌سازی (خاص مردان) بزند و بعد از هزاران بهانه برسد بر این‌که برای زنان حق می‌دهیم.

مبارزات ما به پختگی رسیده و برای خودش تاریخ ریشه‌دار آفریده‌است که حذف آنان را ناممکن می‌کند، همان‌گونه که امروز طالب نتوانست تبدیل به نیروی سیاسی شود و در حد همان گروه جنایت‌کار باقی ماند. هر دولتی که ساخته شود توسط هر کسی، بدون حضور زنان چنین سرنوشتی خواهد داشت.

نیمرخ: دونالد ترامپ کسی بود که جمهوریت را مجبور به مذاکره با طالبان کرد و قرداد ننگین دوحه را به راه انداخت، آیا شما نامهٔ زنان و جامعهٔ دیاسپورا به دونالد ترامپ را تأیید می‌کنید؟ لطفاً برای ما تشریح کنید.

فرحناز مصطفوی: من در موقعیت تأیید یا رد هیچ حرکت از جانب زنان سرزمینم نیست، هر حرکت بزرگ یا کوچک که بتواند جواب به‌دست آورد یا غیر آن در نفس خودش قسمتی از فریاد حق‌طلبانهٔ زنان است. این واقعیت که معمار طالبان امروز ترامپ است  غیر قابل انکار بوده و او بود که زمینه‌ساز بازگشت این گروه گردید. ترامپ در رفتارش نشان داده‌است با هبت الله فرق زیادی ندارد، از آن‌جایی‌که او رهبر بزرگ‌ترین قدرت جهان است و محدود به قوانین بازدارنده است، حتی اگر بخواهد قوانین کشورش را دور بزند و یا از بین ببرد، قوه قضاییه، مقننه و اجراییهٔ این کشور فعال است و می‌تواند جلوی او را بگیرد. در غیر آن ترامپ خودش زن‌ستیز و مخالف تمام ارزشهای جهانی است و این مخالفت ممکن است که اجازه ندهد او توجهی به نامهٔ زنان أفغانستانی بکند.

نیمرخ: با توجه به تعلیق شدن کمک‌های آمریکا به طالبان، فکر می‌کنید رئیس‌جمهور شدن دونالد ترامپ چه تأثیری بر افغانستان و طالبان خواهد گذاشت؟

فرحناز مصطفوی: هنوز معلوم نیست قطع کمک‌های آمریکا شامل پول‌های استخباراتی می‌شود یا نه! از سوی دیگر، أفغانستان از محور بحث‌های جهانی به گوشه رانده شده‌است. بازگشت ترامپ نمی‌تواند تهدیدی برای طالب محسوب شود چون او معمار بازگشت این گروه بر قدرت است. ترامپ راست افراطی بوده و در حفظ افراطی‌های راست‌گرا کوشش می‌نماید یا حداقل ساکت می‌ماند که در مورد أفغانستان این رویکرد صادق است.  قطع کمک‌های آمریکا باعث می‌گردد تا وضعیت اقتصادی افغانستان بدتر شود. طالبان متکی بر هیچ بنیاد اقتصادی نبوده و عواید این گروه نیز از بنادر، مالیات کمرشکن از مردم فقیر که خود هیچ ندارند تأمین می‌شود و سقوط کامل اقتصاد با آن‌که دردآور است اما عمر طالبان را کوتاه می‌کند.

همچنان بخوانید

قطع کامل انترنت و شبکه‌های مخابراتی در افغانستان

قطع اینترنت؛ سلاح تازه‌ی طالبان برای سانسور کامل

چهار سال آپارتاید جنسیتی و سرکوب؛ مرکز حقوق بشر افغانستان خواستار ادامه انزوای گروه طالبان شد

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: آپارتاید جنسیتیاعتراضاتزنانمبارزات زنانمحدودیت
به دیگران بفرستید
Share on facebook
Share on whatsapp
Share on telegram
Share on twitter
حمایت مالی
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
در افغانستان ازدواج برای زنان پناه و برای مردها سکس است
گفت‌وگو

در افغانستان ازدواج برای زنان پناه و برای مردها سکس است

7 حوت 1396

ویدا ساغری به دلیل مبارزات پیوسته اش، در زندگی شخصی و کاری خود تجارب یکسان دارد. دیدی از بالا به پایین، برخورد غیر عقده‌مندانه و راه حل یابی برای کاهش آسیب، باعث پیروزیی مبارزه او...

بیشتر بخوانید
«شب که ناپدری‌ام به من تجاوز کرد…»
روایت

«شب که ناپدری‌ام به من تجاوز کرد…»

26 ثور 1402

خودش را «گندم» معرفی می‌کند، خال‌کوبی ظریف روی گردنش، مو‌های که دخترانه‌ کوتاه شده است، دستانی نه چندان ظریف و ناخن‌های لاک خورده و لحن خاص حرف زدنش همگی نشان می‌دهند او زن است که در کالبد یک مرد به دنیا آمده...

بیشتر بخوانید
تجربه‌ی دردناک نخستین سکس
روایت

تجربه‌ی دردناک نخستین سکس

27 میزان 1399

نویسنده: آژفنداک محفل نکاحم بود و از خوشی در لباس نمی‌گنجیدم. همه چیز درست و ‌عادی بود و قرار بود یک زندگی عالی داشته باشیم. من به او خیلی عزیز بودم و همین‌طوری او به...

بیشتر بخوانید

فراخوان همکاری؛
رسانه نیمرخ بستر برای روایت زندگی، چالش‌ها و مبارزات زنان و جامعه +LGBTQ است.
ما به دنبال مطالب هستیم که بازتاب‌دهنده واقعیت‌های تلخ، امیدها و جریان‌های مقاومت و مبارزات آزدی‌بخش شما از زندگی تحت حاکمیت طالبان باشد.
نوشته‌ها و آثار خود را در قالب متن، صدا، تصویر و ویدیو برای ما ارسال کنید. ارسال مطالب

  • درباره ما
  • تماس باما
  • حمایت مالی
Menu
  • درباره ما
  • تماس باما
  • حمایت مالی
Facebook Youtube Instagram Telegram

۲۰۲۴ نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • روایت
  • گفت‌وگو
  • تحلیل و ترجمه
  • چندرسانه‌ای
    • ویدیو
    • عکس
    • پادکست
  • بیشتر
    • زنان و مهاجرت
    • روایت‌رنگین‌کمانی‌ها​
    • صلح و امنیت
    • ترجمه
    • فرهنگ و هنر
    • نخستین‌ها
EN