نیمرخ
  • گزارش
  • روایت
  • گفت‌وگو
  • تحلیل و ترجمه
  • چندرسانه‌ای
    • ویدیو
    • عکس
    • پادکست
  • بیشتر
    • زنان و مهاجرت
    • روایت‌رنگین‌کمانی‌ها​
    • صلح و امنیت
    • ترجمه
    • فرهنگ و هنر
    • نخستین‌ها
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
حمایت مالی
نیمرخ

روح زنانه در «خاکستر شیرین»

  • نیمرخ
  • 25 دلو 1403
خاکستر شیرین1

نسیمه ایزدپناه

رمان ‌به‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین گونه‌های ادبی می‌تواند نقش مهمی در بازتاب مبارزات زنان و ایجاد تغییرات اجتماعی ایفا کند. از طریق داستا‌ن‌پردازی و شخصیت‌پردازی، نویسندگان قادرند تا تجربیات، چالش‌ها و مقاومت‌های زنان را در برابر نابرابری‌های جنسیتی به تصویر بکشند و به آگاهی عمومی کمک کنند. آن‌ها می‌توانند مشکلات، ستم جنسیتی، خشونت خانگی، تبعیض‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فشارهای فرهنگی را منعکس کنند. وقتی که خوانندگان با این تجربیات آشنا می‌شوند، ممکن است هم‌دلی و آگاهی بیشتری نسبت به مشکلات زنان پیدا کنند و به اهمیت رفع این نابرابری‌ها پی ببرند. به‌طور مثال: رمان‌هایی که از زنان در جوامع سنتی و پدرسالار صحبت می‌کنند، نشان می‌دهند که چگونه این زنان با محدودیت‌های فرهنگی و اجتماعی مبارزه می‌کنند تا به آزادی و استقلال دست یابند.

پرسشی که مطرح‌ می‌شود این است که آیا رمان، چارچوبی برای بازتاب معضلات اجتماعی از جمله مسائل زنان است؟ در صورتی که جواب مثبت باشد، در این صورت آیا رمان نوعی ژانر ادبی است یا ظرفی برای بیان مسائل اجتماعی؟ آن‌چه مبرهن است، رمان در اصل و جوهر خود متن آزاد و یک آفریدهٔ مجزا و انتزاعی از رویکردهای اجتماعی است. گاهی نویسندگان در حفظ موازنه بین جوهر ادبیات و انتقال پیام و تمرکز به یکی از معضله‌های اجتماعی موفق بوده‌اند. رمان‌های مشهور جهان که متمرکز بر زنان و دنیای ایشان‌اند، چون آنا کارنینیا، مادام بواری، خانهٔ عروسک، سرگذشت ندیمه، نانا و … مثال‌های خوبی از این ادعایند.  نویسندگان گاهی نیز در این کار موفق نبوده و اثری ارائه کرده‌اند که فقط یک گزارش اجتماعی و شعار است و بس. «خاکستر شیرین» نوشتهٔ خانم منیژه باختری در اصل و ذات خود یک اثر هنری است که از هر جهت تعهد به ادبیات را حفظ کرده‌است اما با ترسیم و تحلیل وضعیت زنان در یک جامعهٔ سنتی و پدرسالار که باوری به هوشمندی و مشارکت ندارد، می‌توان آن را یک رمان زن‌محور نامید. این رمان تنها به بدبختی‌ها و مصیبت‌هایی که زنان با آن روبه‌رو هستند نمی‌پردازد، بلکه توانمندی‌ها و هوشمندی‌های زنان را نیز با دقت بیان‌ می‌دارد.

یکی از شاخصه‌های «خاکستر شیرین» داشتن شخصیت‌های متعدد است که خلاف رمان‌های متعارف، هر کدام در جایی نقش پرسوناژ اصلی را بر عهده دارند. زنان و دخترانی چون ماهلین، شیرین، مهرانگیز، روشنک و عفیفهٔ نانوا رهبری و مسئولیت را‌ می‌پذیرند، دخترانی چون گل‌گیس هنوز در پی پیدا کردن راه خود هستند و کسانی چون عطیه و مهناز قربانی حمله و اشغال‌اند.

شیرین نمادی از هوش، استقامت و نیروی زنانه در جامعهٔ زروان است. او شخصیتی پیچیده و چندوجهی دارد که در خلال داستان، آگاهی، روشن‌فکری و هم‌چنین مقاومت او را در برابر وضعیت موجود اجتماعی و فرهنگی را‌ می‌بینیم. شیرین به‌طور مستقیم با نقاشی‌های خان بارزخان و بنیاد هنر و فرهنگ در ارتباط است. او باور دارد که هنر و نقاشی بازتاب‌دهندهٔ روح یک ملت است و بدون نمایش کامل زنانگی، این روح ناقص و تهی خواهد بود. شیرین به‌شدت به حضور زنانه در تاریخ و فرهنگ زروان اعتقاد دارد و بیان‌ می‌کند که ستیز بیهوده با بدن زن، تاریخ زروان را تهی از ارزش کرد‌ه‌است. او با این ایده در تضاد با سنت‌های زروان قرار می‌گیرد که به ‌دلیل ترس از افشای بدن زن، سعی در محدود کردن زنان و حذف آن‌ها از تاریخ فرهنگی دارند. شیرین با مقاومت در برابر قدرت و سنت به‌عنوان یک شخصیت مستقل و مقاوم در برابر محدودیت‌های اجتماعی، به‌ویژه در برابر خان بارزخان، نشان داده می‌شود. او خان را به دلیل ترس و ناتوانی‌اش در رهبری فرهنگی و هنری سرزنش می‌کند و از او می‌خواهد که در برابر وضعیت موجود بایستد و تغییر ایجاد کند. این مقاومت شیرین نشان‌دهندهٔ نقش او به‌عنوان یک فعال و معترض به وضعیت موجود است. او با جسارت می‌خواهد که خودش آتش‌افروزی در آتشکدهٔ گلگور را به دست گیرد و روح زروانی‌ها را بیدار کند. شیرین هم‌چنین تأثیر عمیقی بر اطرافیان خود می‌گذارد. او بر مهرانگیز به‌عنوان یک الگوی قدرتمند اثر می‌گذارد و به او نشان می‌دهد که چگونه باید به جست‌وجوی تاریخ و هویت زنانه پرداخت. مهرانگیز در بسیاری از لحظات به یاد شیرین و آموزه‌های او می‌افتد و از او الهام می‌گیرد تا با قدرت در برابر چالش‌ها ایستادگی کند. شیرین، به‌نوعی، نمایندهٔ مقاومت در برابر ارزش‌های پدرسالار آن‌ها است که به شکست منجرمی‌شود. هنگامی که خبر مرگ او با جملهٔ “شیرین خاکستر شد” به دست مهرانگیز می‌رسد، از لحاظ معنایی و نمادین گویای این است که شیرین، علی‌رغم تمام مقاومت‌هایش، در نهایت قربانی وضعیت نابسامان جامعهٔ زروان و ناتوانی در تغییر سرنوشت خود شده‌است. مرگ شیرین، که به خاکستر تبدیل می‌شود، یادآور نابودی و فروپاشی زنانه در جهانی پدرسالار است.

مقاومت دختران در رمان «خاکسترشیرین» به‌عنوان یکی از عناصر اصلی داستان، نمایان‌گر یک حرکت جمعی و نمادین است که بر محور مبارزه علیه نابرابری‌های اجتماعی و محدودیت‌های فرهنگی در جامعهٔ زروان شکل می‌گیرد. این مقاومت چندلایه دارد و می‌توان آن‌را از جنبه‌های مختلف بررسی کرد. دختران زروان، از جمله روشنک و مهناز، به‌طور مستقیم در برابر فشارهای جامعهٔ پدرسالار قرار می‌گیرند. این جامعه که تحت سلطهٔ قدرت‌هایی هم‌چون فرماندار و خلیفه عادل‌شاه است، سعی در کنترل و محدود کردن زنان دارد. اما دختران زروان، با خروج از خانه و حضور در خیابان‌ها، این ساختارهای قدرت را به چالش می‌کشند. آن‌ها با سرودخوانی و بدون پوشیدن چادر، در خیابان‌ها حرکت می‌کنند که این عمل در جامعه‌ای که کنترل و محدودیت شدید بر زنان حاکم است، یک عمل اعتراضی قدرتمند محسوب می‌شود. سرودخوانی جمعی آن‌ها نمایان‌گر یک حرکت و هم‌بستگی جمعی است که به منظور مقابله با سرکوب، نشان دادن قدرت جمعی و هم‌چنین بازیابی هویت زنان در جامعه صورت می‌گیرد.

دختران زروان با شورش خود، نه‌تنها در برابر سرکوب‌های اجتماعی مقاومت می‌کنند، بلکه در تلاش‌اند تا هویت خود را بازیابی کنند. این تلاش، در تقابل با سنت‌های حاکم قرار می‌گیرد. حضور بدون چادر و شرکت در راهپیمایی و سرودخوانی، به دختران این امکان را می‌دهد که در برابر جامعه‌ای که تلاش می‌کند آن‌ها را به حاشیه براند، اعتراض کنند. رمان به‌ خوبی گسترش مقاومت را از یک تصمیم فردی به حرکت و مقاومت جمعی نشان می‌دهد. این اتحاد میان دختران زروان و به‌ویژه هنگام پیوستن دختران دیگر به سرودخوانی، نشان‌دهندهٔ قدرت جمعی است که می‌تواند به مقابله با قدرت‌های سرکوب‌گر بپردازد. با این‌که مقاومت دختران مسالمت‌آمیز است، اما با خشونت شدید از سوی نظام حاکم مواجه می‌شود. حملات نیلی‌ها، تازیانه‌های سربازان و سرکوب بی‌رحمانهٔ دختران نشان‌دهندهٔ شدت خشونتی است که در مقابل این مقاومت به‌کار گرفته می‌شود، اما با وجود این، دختران به مبارزهٔ خود ادامه می‌دهند و حتی زمانی که توسط سربازان مورد حمله قرار می‌گیرند، هم‌چنان سرودخوانی و مقاومت را رها نمی‌کنند. این پافشاری بر ادامهٔ اعتراض، نشان از عزم و ارادهٔ قوی دختران در برابر ظلم و سرکوب است. علی‌رغم شجاعت و تلاش دختران برای مقاومت، داستان با تلخی و خشونت پایان می‌پذیرد. بسیاری از دختران زیر تازیانه‌ها و خشونت‌های سربازان سرکوب می‌شوند و حتی مورد تجاوز قرار می‌گیرند. اما نویسنده نشان می‌دهد که این سرکوب جسمی، نمی‌تواند روح مقاومت را نابود کند. حتی در لحظات پایانی، بازتاب صدای دختران در کوه‌های زروان هم‌چنان به‌عنوان نمادی از بقا و مقاومت در برابر نابودی شنیده می‌شود. مقاومت دختران در رمان «خاکستر شیرین» تلاش برای بازیابی هویت و مقابله با سرکوب است. این مقاومت، هم در سطح فردی و هم در سطح جمعی، به شکلی تأثیرگذار و قدرتمند ترسیم شده و نشان‌دهندهٔ عزم راسخ زنان برای تغییر وضعیت اجتماعی است. در نهایت، صدای سرودهای دختران، نمادی از بقای امید و مقاومت در برابر قدرت‌های نابرابر باقی می‌ماند.

ماهلین پیر یکی از شخصیت‌های کلیدی این رمان، زنی قوی و با ارده است که شخصیت تأثیرگذاری دارد و در برابر تمام سختی‌ها و فشارهای اجتماعی، با ایستادگی و پایداری دوام‌ می‌آورد. اما نوع مقاومت او فرق‌ می‌کند. او با این‌که هنوز هم دچار سلسله مراتب پدرسالارانه است، نقش تاریخی مهمی را بر عهده دارد. او نشان می‌دهد که حتی در بدترین شرایط نیز می‌توان با امید و مقاومت به جلو حرکت کرد. این امید و استقامت در مقابل فشارهای سیاسی و اجتماعی به او نیرویی می‌دهد تا با وجود تمام مشکلات، هم‌چنان به مبارزه ادامه دهد. از جانب دیگر، سپردن آتش مبدأ به او، احترام و باور به نیروی زنانه از جانب زروان است. آتشی که او 150 سال زنده نگه‌ می‌دارد و شعله‌ای که در تپه گلگور روشن می‌کند، نمادی از این امید است که در دل او و دیگر زنان جامعه زروان زنده مانده‌است. ماهلین تصویرگر امید و پایداری در برابر ناملایمات اجتماعی و سیاسی نیز هست. او با مبارزاتش علیه ظلم و ستم، به خوانندگان یادآوری می‌کند که زنان می‌توانند نیروی اصلی برای تغییر و تحول در جوامع باشند.

مهرانگیز شخصیت کلیدی‌ دیگر، دارای پیچیدگی‌های روانی و اجتماعی یک زن در جامعهٔ سنتی و پدرسالارانه مانند زروان است. مهرانگیز از طریق مبارزهٔ درونی و بیرونی با این چالش‌ها، سعی در یافتن جایگاه خود دارد. او از ابتدای داستان درگیر جست‌وجو برای یافتن نقش خود در سایهٔ اقتدار جد نام‌دار و نام‌آور خود است. او بین زندگی مدرنی که در بریتانیا تجربه کرده و جامعهٔ سنتی زروان در کشمکش است. مهرانگیز به تدریج تلاش می‌کند تا بین این دو جهان متناقض تعادل برقرار کند، اما این جست‌وجو برای او به چالشی سخت تبدیل می‌شود. او با تجربهٔ عشق نیز درگیر دوگانگی عاطفی می‌شود: از یک‌سو به دنبال تحقق عشق و لذت است، ولی از سوی دیگر فشارهای اجتماعی و محدودیت‌های فرهنگی جامعه زروان رابطه‌اش را پیچیده‌تر می‌سازد. در نهایت، مهرانگیز عشق را از دست می‌دهد، اما از این فقدان برای تقویت استقلال خود استفاده می‌کند. مهرانگیز به‌شدت تحت تأثیر شیرین و خان بارزخان قرار دارد. از یک‌سو، آموزه‌های شیرین دربارهٔ زنانگی و هویت فرهنگی برای او الهام‌بخش است و در بسیاری از لحظات دشوار، به یاد سخنان و افکار او می‌افتد و از آن‌ها نیرو می‌گیرد. از سوی دیگر، رابطهٔ نزدیکی با خان بارزخان دارد که رهبرمعنوی و نماد تاریخ و فرهنگ زروان است. این پیوندها به مهرانگیز کمک می‌کنند تا به درک عمیق‌تری از هویت و جایگاه زروان برسد. مهرانگیز به‌تدریج از یک ناظر منفعل به فردی کنش‌گر تبدیل می‌شود. او در تلاش است تا نه‌تنها بر زندگی شخصی خود، بلکه بر اطرافش تأثیر بگذارد. او از طریق مشارکت در مقاومت و مقابله با ظلم و نابرابری، نشان می‌دهد که می‌تواند فراتر از محدودیت‌های اجتماعی عمل کند و به‌عنوان زنی مستقل و فعال حضور داشته باشد.

روشنک از دل یک جامعهٔ سنتی و پدرسالار بیرون آمده و با مقاومت خود نشان می‌دهد که تغییر و تحول ممکن است. تقابل او با عطیه و نحوهٔ برخوردش با خاطرات تلخ و ناخوشایند گذشته به او قوت‌ می‌دهد تا برای حفظ زندگی جدید خود با چنگ و دندان بجنگد و در برابر نیروهای سنت‌گرایی که سعی در کنترل زندگی او و دیگر زنان دارند، مقاومت‌ می‌کند در حالی که بسیارها تسلیم فشار و ظلم‌‌ می‌شوند، روشنک از تسلیم‌ شدن خودداری می‌کند و همواره به‌دنبال راه‌هایی برای تغییر شرایط زندگی خود است. روشنک نیز در جریان داستان به‌دنبال یافتن هویت فردی و اجتماعی خود است. او در جامعه‌ای زندگی می‌کند که زنان را به نقش‌های از پیش تعیین‌شده محدود کرده، اما روشنک با جست‌وجو و پرسش‌گری می‌کوشد تا نقش خود را پیدا کند. این جست‌وجو برای هویت‌یابی بخشی از روند رشد و بلوغ شخصیت او را تشکیل می‌دهد و نشان می‌دهد که چگونه زنان جوان در جوامع سنتی برای شناختن خود و جایگاه‌شان در جامعه تلاش می‌کنند. روشنک نشان‌دهندهٔ نیرویی است که با مقاومت و امید،الهام‌بخش دیگران می‌شود و به دیگران کمک می‌کند تا در برابر محدودیت‌های اجتماعی ایستادگی کنند.

همچنان بخوانید

قطع کامل انترنت و شبکه‌های مخابراتی در افغانستان

قطع اینترنت؛ سلاح تازه‌ی طالبان برای سانسور کامل

چهار سال آپارتاید جنسیتی و سرکوب؛ مرکز حقوق بشر افغانستان خواستار ادامه انزوای گروه طالبان شد

در چند سال گذشته که طالبان با حاکمیت خود زنان را نشانه گرفته‌اند و از هیچ ظلم و ستمی علیه‌شان دریغ نورزیده‌اند، زنان و دختران افغانستان از هر راه و ابزاری استفاده کرده‌اند تا صدای خود را بلند کنند. از مبارزات و تظاهرات خیابانی تا ایستادن در تریبون‌های بزرگ جهان، از سرودن آهنگ و شعر تا نوشتن خاطراتشان. من  این رمان بانو باختری را یکی از تربیون‌های مهم برای برجسته ساختن مقاومت دختران‌ می‌دانم.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: آپارتاید جنسیتیاعتراضزنانمبارزات زنانمحدودیتمنیژه باختری
به دیگران بفرستید
Share on facebook
Share on whatsapp
Share on telegram
Share on twitter
حمایت مالی
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
در افغانستان ازدواج برای زنان پناه و برای مردها سکس است
گفت‌وگو

در افغانستان ازدواج برای زنان پناه و برای مردها سکس است

7 حوت 1396

ویدا ساغری به دلیل مبارزات پیوسته اش، در زندگی شخصی و کاری خود تجارب یکسان دارد. دیدی از بالا به پایین، برخورد غیر عقده‌مندانه و راه حل یابی برای کاهش آسیب، باعث پیروزیی مبارزه او...

بیشتر بخوانید
«شب که ناپدری‌ام به من تجاوز کرد…»
روایت

«شب که ناپدری‌ام به من تجاوز کرد…»

26 ثور 1402

خودش را «گندم» معرفی می‌کند، خال‌کوبی ظریف روی گردنش، مو‌های که دخترانه‌ کوتاه شده است، دستانی نه چندان ظریف و ناخن‌های لاک خورده و لحن خاص حرف زدنش همگی نشان می‌دهند او زن است که در کالبد یک مرد به دنیا آمده...

بیشتر بخوانید
تجربه‌ی دردناک نخستین سکس
روایت

تجربه‌ی دردناک نخستین سکس

27 میزان 1399

نویسنده: آژفنداک محفل نکاحم بود و از خوشی در لباس نمی‌گنجیدم. همه چیز درست و ‌عادی بود و قرار بود یک زندگی عالی داشته باشیم. من به او خیلی عزیز بودم و همین‌طوری او به...

بیشتر بخوانید

فراخوان همکاری؛
رسانه نیمرخ بستر برای روایت زندگی، چالش‌ها و مبارزات زنان و جامعه +LGBTQ است.
ما به دنبال مطالب هستیم که بازتاب‌دهنده واقعیت‌های تلخ، امیدها و جریان‌های مقاومت و مبارزات آزدی‌بخش شما از زندگی تحت حاکمیت طالبان باشد.
نوشته‌ها و آثار خود را در قالب متن، صدا، تصویر و ویدیو برای ما ارسال کنید. ارسال مطالب

  • درباره ما
  • تماس باما
  • حمایت مالی
Menu
  • درباره ما
  • تماس باما
  • حمایت مالی
Facebook Youtube Instagram Telegram

۲۰۲۴ نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • روایت
  • گفت‌وگو
  • تحلیل و ترجمه
  • چندرسانه‌ای
    • ویدیو
    • عکس
    • پادکست
  • بیشتر
    • زنان و مهاجرت
    • روایت‌رنگین‌کمانی‌ها​
    • صلح و امنیت
    • ترجمه
    • فرهنگ و هنر
    • نخستین‌ها
EN