دلافروز
با حاکمیت دوبارۀ طالبان و بسته شدن درهای مکاتب و دانشگاهها به روی دختران، شماری از دختران به شغلهای خیاطی و دکانداری روی آوردهاند. پیش بردن دکانداری در این شرایط نیز کار راحتی نیست؛ فشارهایی چون: بسته شدن دکان، پرداخت مالیات هنگفت، بدون محرم بودن، نوع پوشش به میل طالبان و امثال اینها، بهانهای برای خانهنشین شدن این دختران است.
زهره یکی از دخترانی است که به تازگی دکانداری میکند. او لباسهای دستدوزی که مادر و خواهرانش میدوزد را به فروش میرساند. او میگوید: “برای به کرایه گرفتن دکان و جواز خیلی قرضدار شدم، ولی دکان گرفتم که حداقل بتوانم مصارف خانه را از اینجا دربیاورم. چند تا جواز گرفتم؛ جواز دکانداری، صنایع دستی و خیاطی. تمام این جوازها را با پول قرض گرفتم. وقتی دکان را باز کردم، هیچ فروشی نداشتم که چند نفر طالب آمدند؛ وسایل دکان را دیدند، گفتند: بیست هزار مالیۀ این دکان میشود و دو روز وقت داری تا پرداخت کنی. من گفتم تازه دکان را باز کردم و هیچ فروشی تا حال نداشتم، باید کمتر کنید تا پرداخت کرده بتوانم، جواب آنها دور از تصور هم نبود، با همان لحن خشنشان گفتند: “پرداخت نمیتوانی کسی مجبورت نکرده دکان بگیری و دیگر اعتراض کنی، دکانت مهرولاک میشود”. وقتی گفتند کسی مجبورت نکرده، به دلم گفتم چطور مجبور نکرده؛ شما مجبور کردید، زندگی مجبور ساخته، ناداری و فقر مجبور کرده و اگر نه! کی خوش دارد بیاید با شما سروکله بزند”.
شماری از دکانداران دیگر میگویند که، از دختران بیشتر مالیه میگیرند و این مالیات را باید در یک یا دو روز پرداخت کنند؛ در غیر آن دکانشان مهرولاک میشود. طالبان مشتری و فروش دکان را نمیبینند، نظر به مال دکان مالیه تعیین میکنند، نظر به اینکه دکان چقدر پر است.
بنفشه دخترخانم دیگری است که دو سال میشود شغل دکانداری را پیش میبرد. لباسهای محلی و تکه فروشی میکند. در طی این دو سال چندین بار دکانش مهرولاک و جریمه شدهاست، به دلایل؛ نپرداختن مالیات به وقت تعیین شده، نداشتن ماسک در داخل دکان و نداشتن محرم.
بنفشه میگوید: “در اوایل که به دکان آمدم حس خوبی نداشتم، هر لحظه به این فکر بودم که طالبان حالا خواهند آمد؛ دکان را می بندند و من را با خودشان میبرند. این حس هیچوقت گم نشد و تا امروز در وجودم باقی ماندهاست”. او در مورد مالیات گرفتن از دکاندارن میگوید: ” در شروع سال بود که طالبان به گرفتن مالیات آمدند، من در آن روزها شرایط خوبی نداشتم، حتی پیدا کردن پنجاه یا صد افغانی برایم دشوار بود. پول مالیه را با یک روز تأخیر پرداخت کردم، بهخاطر یک روز یک هزار جریمه کردند و نصف روز دکانم مهرولاک زده شد”.
در زمستان سال گذشته؛ آن روزها که امر به معروف و نهی از منکر طالبان دختران را دستگیر میکردند، محتسبان امر به معروف طالبان، هر روز از دکانها دیدن میکردند، دختران زیادی دکانهایشان را بسته کرده بودند؛ چون بدون هیچ دلیلی دختران را با خود میبردند. بنفشه میگوید: ” وقتی داخل دکان شد، من ماسک خود را نپوشیده بودم، بدون اینکه چیزی بگویند، گفتند دکان را بسته کن و میخواستند مرا با خودشان ببرند، من گریه کردم، حتی عذر کردم، ماسک خود را پوشیدم. گفتم: من را نبرید. دو ماه دکانم بسته بود و بعد از دو ماه آمدم که چند روز بعدش به جمعآوری مالیات دکانها آمدند و بار دیگر بهخاطر نبود محرم، یک روز دیگر دکان را بسته کردند و گفتند اگر تکرار شود جریمه میگردد”.
همچنان در این اواخر آموزشگاههای خیاطی زیادی به فعالیت آغاز کردهاند. طالبان از این آموزشگاهها نیز مالیات میگیرند. مسئول یکی از آموزشگاه میگوید: “طالبان مالیات خیلی زیاد بدون در نظر گرفتن مشکلات مردم میگیرند. از هر صنف، هر شاگرد و از هر متر لوحه مالیه میگیرند. اگر اعتراض کنیم یا همراه طالبان در این مورد بگوییم، باید زندان و شلاقشان را به جان بخریم”. در شرایطی که دختران نمیتوانند به تحصیلشان ادامه بدهند و در ارگانهای مختلف کار کنند؛ تنها امید و راه درآمدشان را خیاطی و دکانداری میدانند، اما این هم با ترس، تهدید، بسته شدن و گرفتن مالیات که پرداخت کردنش با دشواری همراه است.